مستضعفين كشورم

 خداوندا مستضعفین کشورم را به سومالی منتقل کن تا از کمک های ما بهره مند شوند!

[ یک شنبه 28 مهر 1392برچسب:,

] [ 15:49 ] [ نارنج ]

[ ]

امير
نام امیر
نام خانوادگی محمد حسینیان
پدرش بخاطر سرطان از کار افتاده اس و یک خواهر از خودش کوچکتز داره که کلاس سوم دبستانه،مامانش فوت شده و در حال حاظر اون مرد خونه و بزرگ خونه اس و به قول خودمون نون بیاره خونه ی کوچکی که از پدر بزرگش براشون مونده
شغلش نه معلمه،نه مغازه داره،نه تاجره و نه ...
نمی دونم باید بگم شغلش چیه چون واقعا شغل حساب نمیشه!
نه واکسی داره کفش واکس بزنه و نه شیشه شویی که پشت چراغ قرمزا شیشه ماشینی رو تمیز کنه
اون فقط یه گونی داره که شب ها قبل از اینکه ماموران شهرداری آشغال هارو از تو شهر جمع کنن توشون میگرده و بدرد بخور هاشو جمع می کنه
نمی دونم چطور تبدیلش می کنه به پول اخه یادم رفت اینو ازش بپرسم،نه که یادم رفت میدونید اخه بغض گلومو گرفته بود و نمی خواستم فکر کنه دلم براش سوخته واسه همین فقط ازش یه خداحافظی کردم و توی تاریکی شب از دید چشمانش قایم شدم
میدونید این امیره قصه ی ما فقط 11 سالش بود.
اره فقط 11 سال
نصف سن من، نصف سن تو
غذاش یه تیکه نونه از جنس همون نونی که من با کباب می خورم و تو با خورشت قیمه
لحافش یه ملحفه اس از جنس همون پارچه ای که من گلبافتشو رو خودم میندازم و تو ...
دلمون براش نسوزه نه ؟ اخه زیادم با ما فرقی نداره !!
دلمون واسه خودمون بسوزه که چشممون فقط خودمون رو میبینه و هیچوقت نخواستیم بدونیم اون همسایه بغلی که هیچوقت ندیدم مثل مامان من مامانش با سبد خرید بیاد خونه پس شب ها چی میخوره و چیکار می کنه
اره همون همسایه رو میگم که نمی دونم باباش کیه و کجاست چون فقط مامانش و خودش و خواهرش رو همیشه میبینم که از اون خونه میان بیرون
دلم باید واسه خودم بسوزه که شب ها با شکم پر می خوابم اما نمی دونم همسایم تکه نانی داشته بخوره یا امشبم با شکم خالی سرشو گذاشته رو زمین
دلم واسه خودم میسوزه که غذای امیر باید از پس مونده های زباله و دور ریختنی من باشه 
خدایا به امیرت بگو حلال کنه مارو
چون خیلی گناه کاریم و امیر و امثال اون خیلی حق دارن گردن من و امثال من.
کمکی از دستم واسه اون ساخته نیست،پس همون بهتر که توی تاریکی شب راهمو ادامه بدم
http://www.faghreiran.blogfa.com/
 
 

[ یک شنبه 28 مهر 1392برچسب:,

] [ 15:41 ] [ نارنج ]

[ ]

خیابان خواب ها

دستهارا باز در شبـــهای ســـرد هــــــا کنید ای کودکان دوره گـرد

 

مژدگــانی ای خیابان خوابــــــــها می رسد ته مانده ی بشقابــــها

[ جمعه 26 مهر 1392برچسب:,

] [ 20:25 ] [ نارنج ]

[ ]

كفش

روزهاي برفي طولاني ترند ، براي کودکي که از سوراخ کفشش به

زمستان مي نگرد !

[ دو شنبه 22 مهر 1392برچسب:,

] [ 16:3 ] [ نارنج ]

[ ]

بابا نان ندارد

بابا نان ندارد

چشمان درشت تخته سیاه بدون پلک زدن ،من وهمشاگردی هایم رازیرنظرداشت.

معلم قصه گو،برقانون سیاه تخته نوشت:

بابانان داد،بابا نان دارد،ان مردامد،ان مردزیرباران امد.

کسی ازپشت نیمکت خاطرات نسل سوخته براشفت وگفت:

اقااجازه!چرادروغ می گویید؟

…معلم اواری از یخ بر وجودش قندیل شد و با کمی مکث،گفت:دروغ چرا؟

همکلاسی گفت :پدرم نان نداد،پدرم نان ندارد،پدرم رفت ،هرگزنیامد.

پدرم زیرباران رفت ودیگرنیامد.

سکوتی خشن برشهرک سردکلاس فائق شد.

معلم، تن لخت تخته را ازدروغ پاک کردوبازغالی که درجیبش داشت نوشت:

بابانان نداد،بابانیامد،بابازیرباران رفت وهرگزنیامد!...


d3d5bcad324d اگه تو هم دلت گرفته بیا(از دستش ندید!)+عکس

[ دو شنبه 22 مهر 1392برچسب:,

] [ 15:54 ] [ نارنج ]

[ ]

تابلو

 

تابلو ؛ نقاش را ثروتمند کرد.

شعر ِشاعر به چند زبان ترجمه شد.

کارگردان جایزه ها را درو کرد…

و هنوز سر همان چهار راه واکس میزند

کودکی که بهترین سوژه بود

 

 

[ دو شنبه 22 مهر 1392برچسب:,

] [ 15:50 ] [ نارنج ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه